وقتی نباشی من به شعر خویش زنجیرم
در شعر خود میسوزم و آرام میگیرم
با تو اگر چه روزهای روشنی دارم
در خود اسیر این شب سنگین بیپیرم
با فکر عاشق بودنت از خویش خواهم رفت
وقتی بگویم دوستت دارم، که میمیرم
تکرار خواهم کرد نام مهربانت را
اما اگر فرصت دهد بغض گلوگیرم
من خواب معصومانه و سبز زنی هستم
تنها به دست مهربان توست تعبیرم
بیتو درون شعرهای خویش میسوزم
با تو من از خاکستر خود بال میگیرم